مهربون من...عشق من

دوستت دارم تا بی نهایت ها ...تا جایی که خورشید و آسمان دست به دست هم می خوانند از عشقمان ...دوستت دارم وحید عزیزم

مهربون من...عشق من

دوستت دارم تا بی نهایت ها ...تا جایی که خورشید و آسمان دست به دست هم می خوانند از عشقمان ...دوستت دارم وحید عزیزم


گفتم
ترا دوست دارم .
صدای مرا,
نقاشی کن.
دلتنگ توام,
اندوه مرا,
نقاشی کن.
به تو می اندیشم, در غم دیگران,
پندار مرا, نقاشی کن .
گفتی :
در خلئی که هوا نیست,
نه من ترا می خوانم,
نه تو مرا می شنوی.
برایم چراغی بیاور,
بی نور,
چگونه نقاشی کنم ؟ ...

 

 

 

 

به هوای تو گاهی من هوایی می شوم.

هوای دلم ابری می شود.

دل که هوای تو را می کند, چشمانم بارانی می شود و مه پیکرم را فرا می گیرد.

دل که هوای تو را می کند من هوایی می شوم.

ابری, بارانی و فرورفته درمه.

اما پس چگونه است که یادت همیشه و هنوز چون خورشید در خاطرم می درخشد؟

 

وحید جان دوستت دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد