اکنون تو اینجایی

گسترده چون عطر اقاقیها در کوچه های صبح

 بر سینه ام سنگین

در دستهایم داغ

در گیسوانم رفته از خود سوخته مدهوش

اکنون تو اینجایی...

 

دوستت دارم وحید نازنینم